دفاعیه ها : درویشی و سیاست / سلطانحسین تابنده گنابادی رضاعلیشاه
عنوان اصلی : علت عدم دخالت فقرا در سیاست چیست ؟
در این موضوع هم سوء تفاهم شده ، چون منظور این نیست که نباید فقرا در سیاست دخالت کنند ؛ زیرا سیاست حقیقی که ترتیب نظام و مصالح اجتماعی است در حقیقت جزء مسائل اجتماعی اسلام است که در زمان پیغمبر (ص) روحانیت و سیاست تحت نظر خود آن حضرت بود . و علی (ع) هم در زمان خلافت ظاهری خود همین رویه را داشتند . نهایت آنکه سیاست باید تابع دیانت و احکام شرع مطهر باشد ، همانطور که رویه علی (ع) بود و البته اگر آن رویه باشد ، سیاست نیز جزئی از احکام شریعت مقدسه می باشد ، ولی اگر سیاست اصطلاحی امروز درنظر گرفته شود که تقید به تطبیق با احکم شرع نباشد ( مانند معاویه که بر خلاف علی (ع) هر کس را به دوستی علی یا مخالفت معاویه متهم می نمودند ، او را از بین می برد ) البته این قبیل سیاست برخلاف موازین شرعیه و اخلاق است و باید از آن دوری کرد .
و سیاستی که مطابق موازین شرعیه باشد جزء احکام شرع مطهر است و باید در آن باره از فتواهای مراجع تقلید پیروی نموده آنچه در آن باره دستور دادند بدان عمل کرد .
و نیز اینکه گفته شده فقرا در سیاست دخالت نمی کنند نه آنکه منظور همه افراد فقرا باشند ؛ زیرا در همه ادوار بسیاری از فقرای با ایمان و محبت نیز در طبقه عالیه رجال سیاسی بوده اند ؛ مانند بعض اصحاب ائمه همچون علی بن یقطین (۱) وزیر هارون الرشید که از خواص حضرت کاظم (ع) بوده و با اجازه بلکه دستور خود آن حضرت وزارت هارون را پذیرفت ، برای آنکه در بعض موارد بتواند رفع ظلم از مظلوم بکند ، یا جلوگیری از تعدی نسبت به شیعه یا مستضعفین بنماید . در فقرا هم همینطور کسانی در بعض ازمنه بوده اند که با نیت های خیرخواهانه وارد می شدند و خدماتی هم انجام می دادند و خوشبختانه در هر زمان به صحت عمل و دیانت و تقوی و خیرخواهی جامعه شهرت داشتند . ولی بزرگان سلسله ، خود را از محیط های دیوانی و سیاسی برکنار می داشتند و منظور هم همان بزرگان سلسله هستند که خود را از آن دور می دارند و در مسائل اجتماعی که سیاست نیز از جمله آن است دستور کلی نمی دهند ؛ زیرا این امر در قلمرو شریعت است و باید از مراجع تقلید دستور گرفت .
و سیاست حقیقی هم تابع روحانیت واقعی است که سیاست المدن باید تابع آن باشد ، چون از احکام ظاهر شرع است مربوط به علما و فقها و مراجع شیعه می باشد و باید در احکام ظاهری که سیاست نیز جزء آن است از مراجع تقلید پیروی کرد و وظیفه بزرگان فقر و طریقت از نظر طریقتی راهنمایی های باطنی و دستورات قلبیه است که اخلاق را نیز می توان تابع آن قرار داد و اگر هم گاهی در امور فقهی اظهار نظر کنند ، از جنبه فقاهتی است نه آنکه ما بگوییم از شریعت بی خبرند که این خود نیز توهین و تهمت از طرف اعتراض کننده است . ولی سیاسه المدن در حدود وظایف حاکم شرع و عالم مرجع تقلید است که فقرا نیز از مرجعی که تقلید می کنند در آن قسمت نیز از ایشان تقلید می نمایند و در بسیاری از امور سیاسی به تبعیت از فتوای معظم لهم دخالت نموده و موفق هم می شوند و اگر درباره امور سیاسی از راهنمایان فقر سوال شود به آقایان زعمای بزرگ شیعه و مراجع ارجاع می دهند ؛ چنانکه در ازمنه سابقه اگر از مطالب روحی و طریقت از عالمی سوال می شد ، به عرفا رجوع می دادند مگر آنکه خود آن شخص عالم جامعیت داشته ، هم در شریعت و هم در طریقت کامل باشد ؛ از این رو در هر دو قسمت دستور می دهد و امر صادر می نماید و در اوائل غیبت بین این دو دسته اتحاد کامل بود و هر یک خود را از طرف امام مامور راهنمایی در امور مربوط به خود دانسته و از همدیگر کمک می گرفتند ؛ مانند سید مرتضی و سید رضی - رحمه الله علیها - که مساله تقسیم کار ظاهری نیز مانند آن است .
بنابر شرحی که ذکر شد ، هرگاه سیاست دینی و روحانی کارفرما باشد ، چون جزء احکام شرع است ، باید طبق دستورات علما و مراجع تقلید در آن باره رفتار نمود ؛ ولی سیاستی که برخلاف موازین دینی و اخلاقی باشد ؛ مانند سیاست مصطلح امروز که لازمه آن دروغ و تفتین و نقض عهد و ظلم و اذیت و آزار باشد ، باید از آن دوری کرد وعلما و مراجع نیز از آن نهی می کنند ، چون برخلاف شرع و وجدان است .
پاورقی :
منبع :
رساله رفع شبهات / سلطانحسین تابنده گنابادی رضاعلیشاه .-- تهران : حقیقت ، ۱۳۷۷ / بخش ۲۴ ، ص. ۱۳۲برچسبها: دفاعیه ها
<< Home