سلام

درویشی درويشي سلسله نعمت‌اللهی نعمت‌الهیه نعمه‌الهی نعمه‌اللهیه نعمت اللهی نعمه الهی نعمت اللهي نعمت‌اللهي نعمه‌اللهي نعمت الهیه نعمه اللهیه سلطانعلیشاهی سلطانعليشاهي سلطان علیشاهی سلطان عليشاهي سلطان‌علیشاهی سلطان‌عليشاهي گنابادی گنابادي گنابادیه گناباديه عرفان تصوف صوفی صوفي صوفیه صوفيه عرفا صوفیان صوفيان درویش قطب اقطاب مزار سلطاني سلطانی mysticism sufism shiism sufism shiah sufism islamic sufism nimatullahi order gunabadi

جمعه

عرفان ، تصوف : نماز وسطی‏ و شرح نظر حضرت شاه نعمت الله ولی‏ / دکتر ح. ا. تنهایی‏

نماز وسطی‏ و شرح نظر حضرت شاه نعمت الله ولی [: در حکمت اوقات نماز و نماز وسطی]



از صفات مومنین یکی اقامه نماز است در وقت آن ، که حضرت دوست فرمود : مومنین کسانی هستند که « علی صلاتهم یحافظون » (۱) . بدیهی است کسانی مصداق « یقیمون الصلوه » هستند که در دایره تسلیم به حضرت حق اند و مسلمان . اما مومنان کسانی هستند که ضمن کسب بقیه صفات ، بر اقامه صلات هم محافظت خاص دارند . این تاکید « یحافظون » نسبت به گزاردن آن ، یا اقامه ، توجه به خصایصی است که مومن را متوجه این نکته می کند که صرف اقامه نماز خصیصه ایمانی نیست ، بلکه محافظت بر آن نیز لازم است . حال باید دید محافظت از نماز چه معانی می تواند داشته باشد ؟
محافظت بر نماز می تواند به لحاظ کم یا کیف آن باشد ، به لحاظ شرایط شریعت یا طریقت آن ، یا به حضور قلب داشتن و ... از جمله یکی محافظت بر وقت اقامه نماز است که زبان قرآنی همیشه نسبت به شرح آن نیز تاکیداتی فراوان دارد . مثلا در شرح زمان نماز شامگاهان می فرماید : « اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل » (۲) ، یعنی از غروب خورشید تا شروع تاریکی شب نماز بگزار . و یا می فرماید نافله را هنگام تهجد در نیمه شب بجا آر : « و من اللیل فتهجد به نافله » (۳) .
بدین روال درباره یکی از انواع نمازها دو نکته بسیار حساس نمودار می شود که نظر همه شارحین قرآن را به خود مشغول داشته است . خداوند در سوره شریفه بقره می فرماید ؛ « حافظوا علی الصلوه » یعنی بر نمازهایتان محافظت کنید که تکرار دستور قبلی است ، ولی در ادامه می فرماید : « و الصلوه الوسطی » یعنی : و نماز وسطی . نخستین پرسشی که پیش می آید اشاره به این نکته دارد که آیا این نماز پس از « واو » موصول نشانه نمازی خاص است علاوه بر نمازهای یومیه ، یا نشانه تاکید حضرت حق بر نماز یا نمازهایی از میان نمازهای یومیه است به جهت اهمیت آن ؟
نکته دوم آن است که این نماز مهم را که نمی دانیم کدام است ، چه موقع بایستی اقامه کنیم تا اهمیت مضاعف آن را با دقت بیشتری رعایت کنیم ؟ وسطی بودن به چه معناست ؟
نظرات شارحین مختلف در این باب گونه گون و گاه جمع ناشدنی است . ولی اغلب نماز وسطی را - نه نمازی دیگر - بلکه یکی از همین نمازهای یومیه دانسته اند . اما اینکه کدامین آنهاست نظرات مختلف است . برای مثال حضرت سلطانعلیشاه گنابادی صاحب تفسیر بیان السعاده می فرماید :
« ... و تفسیر آن به نماز ظهر چنانکه در اخبار شیعه وارد شده از این باب است که نمازظهر از وجهی مظهر صلوه وسطی است ... و گاهی صلات وسطی را به نماز عصر یا عشاء یا صبح تفسیر کرده اند . نقل است که نماز وسطی در میان نمازهای پنجگانه مخفی است و خداوند آن را معین نکرده است تا اینکه بدین وسیله بر همه نمازها محافظت شود ... » (۴) .
مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی صاحب المیزان درباره این موضوع اینگونه شرح می دهد :
« باید دانست که اقوال در تفسیر صلات وسطی مختلف است ، و اغلب از اختلاف روایات ناشی شده ؛ بعضی گفته اند نماز صبح است و آن را از علی (ع) و بعضی از اصحاب روایت کرده اند ؛ بعضی گفته اند نمازظهر است و آن را از پیغمبر (ص) و عده ای از اصحاب روایت کرده اند ؛ بعضی گفته اند نماز عصر است و آن را نیز از پیغمبر و عده ای از اصحاب روایت کرده اند . و سیوطی در الدر المنثور پنجاه و چند روایت نقل کرده و بعضی دیگر گفته اند نماز مغرب است و گفته اند : آن در میان نمازها مانند شب قدر در میان شب ها پنهان است ... و بعضی گفته اند نماز عشاء و بعضی گفته اند نمازجمعه ... در کتاب من لا یحضره الفقیه از ( حضرات صادق و باقر ) ... به نمازی که در حال جنگ خوانده می شود ... ( تعبیر کرده اند یا نماز در ) سرزمین خوفناک ... ( از بیم درنده یا راهزن ... ) » (۵) .
ابوالفضل رشیدالدین میبدی در تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار چنین شرح می کند :
« علما را خلاف است که صلات وسطی کدام است ، بعضی گفته اند نماز بامداد است بعضی گفته اند نماز پیشین (۶) است و درست تر آن است که نماز دیگر (۷) است . از بهر آن که دو نماز روز از یک سو دارد ، یکی در تاریکی و یکی در روشنایی ، و دو نماز است از یک سوی ، یکی در روشنایی و یکی در تاریکی . » (۸)
و صاحب تفسیر روض الجنان ، شیخ ابوالفتوح رازی این چنین شرح می دهد :
« ... آنگه نماز وسطی را تخصیص کرد به ذکر ... (و) علما خلاف کرده اند در صلات وسطی که کدام است . سعید بن المسیب گفت : میان اصحاب رسول همچونین خلاف بود و انگشتان درهم افکنده ، گروهی گفتند : نماز بامداد است و این قول عمر است و معاذ جبل و عبدالله عباس و عبدالله عمر و جابر بن عبدالله انصاری و عطاء و ربیع و مجاهد و ابوامامه ، و این مذهب شافعی است . و برای آنش وسطی خواند که از میان دو نماز است دو نماز به شب و دو نماز به روز . و گفته اند برای آن نماز بامداد را وسطی خواند که میان سواد شب و بیاض روز کنند ... و ابورجا العطاردی گفت نماز وسطی این است که خدای ما را فرمود که در او قنوت کنی و این حجت شافعی است ... بعضی گفته اند نماز پیشین است و این قول زید بن ثابت و اسامه بن زید و ابی سعید الحذری و عایشه است . و قولی دیگر آن است که : نماز دیگر است و این قول امیرالمومنین علی است و عبدالله مسعود و ابوهریره و نخعی و زرین حبیش و حسن بصری و قتاده و ابوایوب و ضحاک و کلینی و مذهب ابوحنیفه ، و مذهب ماست به روایت بعضی اصحاب از امیرالمومنین علی (ع) و باقر و صادق علیهاالسلام ... و بعضی علما گفته اند نماز خفتن است ... » (۹) .
پس در مذهب ابوحنیفه عمدتا نماز وسطی را به نماز عصر و در مذهب شافعی آن را به نماز صبح تعبیر نموده اند . و علمای گوناگون امامیه نیز نمازهای ظهر ، عصر و صبح را مصادیق نماز وسطی برشمرده اند بدون آنکه نظر صریحی در این باب ارایه شود . برخی از اخبار نظرات معصومین (ع) را به صبح و برخی به ظهر و بعضی به عصر و گروهی به مغرب تاویل نموده اند .
حضرت سید نورالدین شاه نعمت الله ولی کرمانی قدس سره العزیز در برابر تمام اختلاف نظریه ها که در طول تاریخ ذکر شده است ، نظر خویش را که معتقد است نظر جد و اسلاف بزرگوار اوست ، درباره نماز وسطی به روشنی بیشتری به شرح می گذارد .
ایشان به روایت اشعار دیوان مبارکش ، نسل بیستم از حضرت رسول (ص) و از نوادگان حضرت جعفر صادق (ع) است ، وی بنیانگذار سلسله نعمت اللهیه و قطب سلسله معروفیه پس از شیخ عبدالله یافعی است .
حضرت شاه در برابر تفسیر مذاهب شافعی و حنفی و دیگر راویان اخبار ، نظر خویش را در رساله منهاج المسلمین به شرح ذیل توصیف می فرماید :
« یا اخی - ایدک الله بروح القدس - معلوم فرما که عالم منقسم است به مراتب ثلاثه و اوقات نماز بر سه قسم ... » (۱۰) .
در این مقدمه حضرت شاه ، اقامه صلات را نه بر کمیت یا شمارش تعداد نمازها و نه براساس محل بلکه براساس ارتباطی که میان بنده و خدا و در فضای کیهان شناسی زمین برقرار می کند ، می سنجد و درحقیقت ابتدا به مهم ترین نکته ای که کارکرد (۱۱) اصلی نماز است یعنی برقراری رابطه میان عبد و خالق اشاره می کند و سپس شرط برقراری آن را علاوه بر خصیصه هایی که در سوره مومنین بدان ها اشاره رفته ، زمانی خاص می داند که خداوند بنابر مشیت خود هر کدام از نمازها را برای ایجاد رابطه ای خاص در زمان های مخصوص خود آنها قرار داده است تا کارکرد اصلی نماز ، یعنی برقراری رابطه که مقدمه کسب معرفت است - ممکن شود . پس وقت نماز به مرتبه نماز مربوط می شود . به زبان پژوهش شناسی علوم امروزی به نظر می رسد که رابطه ای معنی دار میان وقت نماز و مرتبه نماز وجود دارد . بنابر این همانطور که عالم وجود سه عالم است ، نمازهای یومیه نیز بنابر شان آنها در جهت ایجاد رابطه بنده و خدا به روال سه قسم عوالم تبدیل می شوند و دارای سه وقت متفاوت خواهند بود :

قسم اول : عالم شهادت


نماز نوع اول که « به منزله صلات نهار است » ، یعنی نماز ظهر و عصر ، در شان عالم « شهادت » یا جهان پیدایی است ، زیرا آثار اسم « الظاهر » خداوند در نظرگاه بنده نمازگزار به عیان قابل مشاهده می باشد . به عبارت دیگر حقیقت همان است که دیده می شود و یا بنده به همان که می بیند به عنوان حقیقت بسنده می کند . گو اینکه آثار خدا را همانگونه که عبادت می کند می بیند و دیدن حقیقتی دیگر جز آثار ظاهری در عمق روشنایی روز ، دست کم ، دور از انتظار است . همانگونه که انسان به اقتضای قوای روانی خود در نور زیاد چندان مشتاق دیدن دقیق تر نیست ولی نور کمتر نیاز به دیدن و اشتیاق به دانستن موارد پنهانی را زیادتر می کند .
« عالم شهادت به منزله صلات نهار ، و در این صلات مصلی ( نمازگزار ) مناجات می کند و به مقتضای : « ان تعبد الله کانک تراه » [ عبادت کن خدای را که گویی او را می بینی ‏] در عالم شهادت ، آثار اسم الظاهر حق را مشاهده می نماید . » (۱۲)
حضرت شاه ضمن تفسیر وقت نماز به نوع شان ارتباط آن ، در رابطه با نوع معرفت و زمان کیهان شناسی آن ، در برابر تقیه ای که ظاهرا از باب اعتقاد به مذهب شافعی می کند ، به ظرافت اشاره می فرماید که زمان نمازظهر و عصر ، برخلاف نظر شافعی که در پنج نوبت آمده ، در سه نوبت باید تقسیم شود به همین دلیل نمازظهر و عصر هر دو در شان عالم شهادت هستند .

قسم دوم : عالم غیب


اما نوع دوم نماز به نوع دوم زمان زمین در جهان کیهان شناسی مربوط می شود . زمان زمین در جهان کیهان شناسی قسم دوم ، نماد یا سمبلی از جهان غیب را می سازند . زیرا برخلاف قسم اول که همه روز بود و پیدایی ، در این قسم همه شب است و ناپیدایی . پس این قسم عالم غیب است .
« اما عالم غیب به منزله صلات عشاء آخر است و صلات لیل در مذهب امام شافعی از غروب شفق همره است تا طلوع فجر . » (۱۳)
با توجه به تقیه مذهبی ، صرف ذکر نام امام شافعی ، البته تکلیفی برای اجرای مجریان و پیروان صادر نمی کند چون تنها فرمود که در مذهب شافعی این چنین است . اما با توجه به اهمیت برگزاری نماز در اول وقت ، که نشان دهنده اهمیت « یحافظون » است ، وقت نماز عشاء یا لیل همان اول « غروب شفق حمره » است و نه تا طلوع فجر . زیرا هر لحظه ای که به اختیار از غروب شفق حمره به طلوع فجر رهسپار شویم به همان میزان اجابت دعوت دوست را به تاخیر انداخته ایم و هنگامه مناجات با او را پشت گوش فرافکنده ایم و این دست کم دور از ادب است .
پس همانطور که حضرت شاه در تعیین ماهیت نماز وسطی از مذاهب حنفی و شافعی رسما روی می گرداند و نظریه ای مستقل که جمع میان نظرات اجداد اوست ، ارایه می دهند ، در حقیقت به ظرافت نشانه های تقیه کردن خود به احکام شافعی را نیز اعلام می دارد . از این رو اعلام نظر شیعی به جواز سه وقت بودن نمازهای یومیه با اعلام همین عوالم سه گانه ، برائت واقعی حضرت شاه را از همه انواع فقه غیرشیعی معلوم می دارد .
زمان نماز عشاء یا شب ، نماد هنگامه تاریکی و ناپیدایی است . پس نمازگزار یا مصلی نمی تواند در برابر تاریکی زمان به دیدار ظاهر اعیان و صورت و اشکال دل خوش کند . نمازگزار در عالم اول - عالم شهادت - آثار اسم الظاهر حق ، یا هر آنچه که دیده می شود را تجربه نموده و به هرچه می نگرد ، عالم تجلی و آشکار است . در این عالم مصلی چشم گشوده و جلوه دلدار را به تجلی از در و دیوار می بیند :
چشم بگشا که جلوه دلدار
به تجلی است از در و دیوار
اما در عالم غیب و در نماز آخر ...
« مصلی مناجی است به آنچه ادراک می کند از عالم عقل ، از ادله و براهین به اسم « الباطن » حق . » (۱۴)
زیرا نمازگزار از عالم مرایا و ظواهر در نماد تاریکی شب ، به عالم عقول یا بواطن و به رازهای باطنی و حالات درونی پناه می برد ، تا آنچه را بر او واقع می شود بفهمد و آنچه را هم که از استدلال و شناخت ظواهر دریافته است به خصیصه های باطنی تاویل نماید .
به زبان روان شناسی ، انسان در تاریکی به علت ناتوانی در دیدن ، از قوای دیگری که می توانند نادیداری در تاریکی را جبران کنند ، بهره می گیرد مانند نابینایان که به ناگزیر و ناخودآگاه دیگر قوای جسمانی خود را فعال می کنند تا دیدار را با ادراک میسر سازند . زمان کیهان شناختی شب نیز نماد ناتوانی انسان در دیدن حقایق پنهانی و باطنی است که بایستی در تربیت سالک از وسیله ای دیگر - غیر از چشم - که ادراک عقلی را میسر کند بهره بگیرد تا نادیداری در تاریکی را با ادراک عقلی جبران نماید و تمام تر و کامل تر از « اسم الظاهر » حق به « اسم الباطن » که حقیقت اشیا و اصل وجود است ، برسد . که عرض کرده اند : « الهی عرفنی بحقایق کل شی‏ء » .
و البته کسی در مقام این نماز قرار می گیرد که به رازهای نادیدنی باطن و درون پی برده باشد . پس « این نماز محبان و اهل اسرار است » (۱۴) . اما این محبان و اهل اسرار کیانند ؟ این نماز در حقیقت زمان کیهان شناختی عروج بشری از غار افلاطونی و ظواهر مادی ، به عروج عقلی مثالی و معراج روحانی الهی است . پس این نماز و این زمان ،
« ... وقت معارج انبیا و رسل و عروج ارواح بشریه از برای رویت الهیه و قربت روحانیه ( است ) » . (۱۴)
پس این نماد زمان و این قسم نماز ، نه فقط مخصوص اشخاص نبی و رسول ، که خاصه مقام نبوت و رسالت و عروج ارواح عموم آدمی برای دیدار وجه الهی است که فرمود : « و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا » و نه افراد و مقامات خاص به تنهایی و نیز فرمود : « من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی دیته و من علی دیته فانا دیته » و هیچکس را مورد بخصوص و تبعیض قرار نداد مگر : « الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر » که البته « الذین » هم مانند « من » ضمیری عام و شامل است .

قسم سوم : عالم تجلی


از آنجایی که رسیدن به عالم شهادت وارستگی می طلبد تا در جهان به مصداق « اینما تولوا فثم وجه الله » ، سالک جز او نبیند و به هر جا بنگرد کوه و در و دشت فقط صاحب اصلی و مولای مهربان را بیند و این در حال هر سالکی یافت نمی شود و نیز از آنجایی که رسیدن به عالم غیب به مراتب مشکل تر از رسیدن به عالم شهادت است ؛ زیرا ادراک بواطن امور با توان عقلی روح دقت و مراقبه ای بیشتر طلب می کند ، و از جهت هلاک نشدن سالک تا اوج سلوک ، خداوند از جهت رحمانیت ، مقام میانه یا برزخی را تدبیر فرمود که نه نشانه عالم شهادت است و نه عالم غیب ، بلکه برزخی است میان هر دو که درک شکوه تجلی دلدار را آسان تر می نمایاند . حضرت شاه در این باره این چنین می فرماید که ؛ « عالم تجلی ، برزخی است میان غیب و شهادت » و درک بشری در میانه این دو عالم راحت تر و ساده تر خواهد بود زیرا در این حال حقیقت وجود ، که « هو الظاهر و الباطن » است ، از جهتی ظاهر و از جهتی باطن است ، پس از آن جهت که ظاهر است معانی مجرد و مطلق آن به اشکال و صور حسی و ظاهری نمودار می شود : یعنی عالم شهادت . و از آن جهت که باطن است معانی مجرد و مطلق آن خارج از صور حسی به حالات کلی و روحی بروز می کند : عالم غیب . که هر دو دور از دسترس سالک غیر واصل است . پس بایستی حالات عقلی و صور حسی یعنی عالم غیب در عالم شهادت نزول کند ، نه به شیوه ای که بروز مطلق شود که : « خر موسی‏ صعقا » ، و نه به شیوه ای که معراج طلبد ، که طاقت آن برای همه موجود نشود ، بلکه در توان سالک سائر در حد میان دو عالم ، در یک برزخ زمانی کوتاه جلوه کند .
« و در این عالم تنزل می کند معانی مجرده در صور حسیه زیرا که نسبتی دارد با معانی مجرده . » (۱۴)
یعنی هم از عالم غیب است ، ولی غیب نیست و هم از عالم شهادت است ولی عالم شهادت نیست و در این هم فراخوانی ، هر دو عالم حضور دارند ، بدون تعین خاص برای هر کدام در شکلی جدید به نام برزخ و زمان کیهانی آن که هم معنی برزخ معانی شهادت و غیب باشد تنها دو بار در هر شبانه روز رخ می دهد ، دو بار که نه از روز اند مطلقا و نه از شب مطلقا ، و این هم فراخوانی :
« به منزله صلات مغرب و صلات صبح و این دو وقت برزخ اند میان لیل و نهار ، نه از روزاند مطلقا و نه از شب مطلقا .
نیک دریاب گوش کن ای یار
برزخی در میان لیل و نهار
قال الله تعالی : « یکور اللیل علی النهار و یکور النهار علی اللیل » » (۱۴) .

تفسیر شاه نعمت الله از نماز وسطی‏


پس نماز وسطی ، نمازی است در وسط و میان دو عالم غیب و شهادت و برزخی میان آن دو . از آنجایی که در هر شبانه روز دو بار چنین برزخی هویدا می شود ، لذا دو نماز از نمازهای یومیه مصداق نماز وسطی خواهند بود : یکی نماز صبح که « خروج است از غیب به شهادت » و دیگری نماز مغرب که « خروج است از شهادت به غیب » یعنی برزخ میان پیدایی و ناپیدایی . پس :
« در این دو وقت ، مصلی مناجات کند به آنچه مشاهده نماید از عالم برزخ از دلالات بر حق ، در تجلیات و تحول در صور . »
یعنی مشاهده عالم عقول در تجلی که در عالم ظهور ممکن می شود . « و این برزخ خیالی است که از وقت صلات فجر است تا طلوع آفتاب » .
بنابر این بیداری بین الطلوعین یعنی اقامه نماز وسطی به شرط « علی صلاتهم یحافظون » به صورت « صلات دایم » می باشد که همان ذکر خفی است ، و خواب در این حال حکم خواب در نماز صبح را پیدا می کند . در این هنگام :
« لیل خیال پوشیده شود ، و از اثر برزخ است که معقول محسوس شود و محسوس معقول » .
یعنی مقام درک موسی در طور که از عصا به اژدها و از اژدها به عصا .
چون معقول به حس درآید ، حس معقول را معلوم می کند ، ولی نه حس ، حس است و نه عقل ، عقل . اما باز حس عقل است و عقل ، حس . و هرکدام همدیگر را فرا می خوانند و همین تقابل ، شناخت را راحت تر می کند که فرمود تقابل میان ذکر [به فتح ذال و کاف] و انثی [به ضم الف]‏ و شعوب و قبایل ، « لتعارفوا » است و بر همان سیاق ملاصدرای شیرازی گفت : « تعرف الاشیاء باضدادها » (اشیاء به اضدادشان شناخته می شوند ) .
اولا کردی خیال خانه ای در ذهن خویش‏
بعد از آن چون ساختی معقول تر محسوس شد

تفسیر شیعی شاه نعمت الله ولی در اختلاف نمازهای یومیه‏


یکی دیگر از اختلافات در « علی صلاتهم یحافظون » به دقت کلیه نمازهای یومیه برمی گردد که آیا آنها در چند نوبت و کی باید خوانده شود ؟ در آخرین جمله از این قسمت رساله حضرت شاه نعمت الله سنت فعلی را که در عالم تشیع رایج ترین شیوه است تفسیر فرموده و همین سنت نیز هم اکنون در میان صوفیان شیعی مذهب و شیعیان غیرصوفی ، درست ترین شیوه شناخته شده است .
در این تفسیر حضرت شاه دو نکته خاص را اعلام فرموده اند : یکی سه نوبتی‏بودن نمازهای یومیه است که می فرماید یکی « صلات نهار » است که « وقت آن ظهر است و عصر » . پس برخلاف اهل سنت که نمازهای ظهر و عصر را در دو وقت جداگانه می خوانند ، ایشان هر دو نماز ظهر و عصر را نماز نهار خواند و فرمود یک حکم دارند . و اول و آخر وقت نماز یعنی از ظهر شرعی تا قبل از غروب شرعی به ادب سالک است که اجابت حضرت دوست را به تعویق نیندازد .
دوم نماز عشاء است یا « صلات عشاء آخر » ، که آخرین نماز واجب روزانه است و از تاریکی شب شروع می شود که اولین لحظه تاریکی شب برای ادای اجابت دعوت درست در برگزاری نماز آخرین لحظه مغرب است . پس محافظت نماز عشاء انجام آن به شکل متصل به نماز مغرب است .
اما شان نماز مغرب و صبح که نوع سوم نمازهای یومیه اند به دلیل اهمیت وسطی بودنشان گرچه در دو زمان کیهانی مختلف و جدا از هم برگزار می شوند ، ولی بنابر شان معرفت شناسی آن هر دو در زمان برزخ غیب و شهادت اند : یعنی نه تاریکی شب و نه روشنایی روز ، که همان مغرب و بین الطلوعین است .
نکته دوم سخن حضرت شاه اشاره به نوع معرفتی دارد که در هر کدام از این عوالم به دست می آید :
« و نماز گزارنده باید که در صلات نهار ، که وقت ظهر است و عصر ، عالم علم دنیا شود و در صلات عشاء آخر ، عالم علم آخرت ، و در صلات مغرب و صبح ، عالم علم موت . » (۱۵)
یعنی در مقام معرفتی نهار عالم شهادت آنچه را می بیند می داند ؛ یعنی دنیا . و در مقام معرفتی عالم غیب هر آنچه را نمی بیند را می داند ؛ یعنی آخرت . ولی در نماز وسطی انسان از آنچه موجب حرکت او به سوی حقیقت جهان یعنی موجب حرکت او از ماسوی الله به الله است ، دانا می شود ؛ یعنی عالم موت ، که همان موت اختیاری است که فرمودند : « موتوا قبل ان تموتوا » و به بیان دیگر شرط اتمام سفر اول که سفر من الخلق الی الخلق است همان رسیدن به فنای فی الله و بقای بالله است که سالک را از سفر اول به سفر دوم که مشاهده عالم غیب یعنی شناخت حقایق الهی در سیر بالحق فی الحق و من الحق الی الخلق بالحق است ( سفرهای دوم و سوم ) می برد . (۱۶)


پاورقی :



منبع :

عرفان ایران مجموعه مقالات (۱۰) / گردآوری و تدوین مصطفی آزمایش .-- تهران : حقیقت ، ۱۳۸۰ / صص ۵۶ - ۶۹


برچسب‌ها: