سلام

درویشی درويشي سلسله نعمت‌اللهی نعمت‌الهیه نعمه‌الهی نعمه‌اللهیه نعمت اللهی نعمه الهی نعمت اللهي نعمت‌اللهي نعمه‌اللهي نعمت الهیه نعمه اللهیه سلطانعلیشاهی سلطانعليشاهي سلطان علیشاهی سلطان عليشاهي سلطان‌علیشاهی سلطان‌عليشاهي گنابادی گنابادي گنابادیه گناباديه عرفان تصوف صوفی صوفي صوفیه صوفيه عرفا صوفیان صوفيان درویش قطب اقطاب مزار سلطاني سلطانی mysticism sufism shiism sufism shiah sufism islamic sufism nimatullahi order gunabadi

چهارشنبه

اعلامیه های اقطاب : ‌ابیات مثنوی که قبل از قرائت پیام نوروز ۱۳۸۶ حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه خوانده شد

در حدیث « اغتنموا برد الربیع فانه یعمل بابدانکم کما یعمل باشجارکم واجتنبوا برد الخریف فانه یعمل بابدانکم کما یعمل باشجارکم »

گفت پیغمبر ز سرمای بهار
تن مپوشانید یاران زینهار

زآن که با جان شما آن می کند
کان بهاران با درختان می کند

بس غنیمت باشد آن سرمای او
در جهان بر عارفان وقت جو

در بهاران جامه از تن برکنید
تن برهنه جانب گلشن روید

لیک بگریزید از بر و خزان
کان کند کان کرد با باغ ورزان

راویان این را به ظاهر برده اند
هم بر آن صورت قناعت کرده اند

بی خبر بودند از سر آن گروه
کوه را دیده ندیده کان بکوه

آن خزان نزد خدا نفس و هواست
عقل و جان همچون بهار است و تقا ست

گر تو را عقلی ست جزوی در نهان
کامل العقلی بجو اندر جهان

جزو تو از کل او کلی شود
عقل کل بر نفس چون غلی شود

پس به تاویل این بود کانفاس پاک
چون بهار است و حیات برگ و تاک

از حدیث اولیا نرم و درشت
تن مپوشان زآنکه دینت راست پشت

گرم گوید سرد گوید خوش بگیر
تا ز گرم و سرد بجهی وز سعیر

گرم و سردش نو بهار زندگی است
مایه صدق و یقین و بندگی است

زان که زان بستان جان ها زنده است
زآن جواهر بحر دل آکنده است

بر دل عاقل هزاران غم بود
گر ز باغ دل خلالی کم شود



برچسب‌ها: